یک مبارز فلسطینی با لباس بابانوئل
ارسال شده توسط د در 87/10/15:: 2:19 عصریک مبارز فلسطینی با لباس بابانوئل در حال پرتاب سنگ به سمت سربازان اسرائیل
داستان باغ مرموز قلهک چیست؟
تا به امروز کدام باغ برای شما مرموزتر و سوال برانگیزتر بوده است؟ باغ سفارت انگلیس را چقدر میشناسید؟ از جمله مناطقی که شاید تا به امروز نگاه کنجکاو بسیاری را به خود جلب کرده و سؤالات زیادی را در ذهنها ایجاد کرده باشد، باغ سفارت انگلیس در قلهک میباشد.
دیوار آجری قرمز رنگ این باغ مشجر که در افواه عموم بیشتر با نام «باغ قلهک» معروف میباشد، در خیابان شریعتی، حد فاصل خیابان دولت و پل صدر با چند درب بزرگ و کوچک، فلزی و چوبی، و با سیمخاردارهایی برنده و تیز بر بالای خود، با وسعتی بالغ بر مساحت چند شهرک، به راستی چه رازی بر سینه کهنسال خود دارد؟ هر یک از درختان سر به فلک کشیده چنار و کاج این باغ که عمری بیش از یکصد سال دارند،شاهد کدامین ماجراهای گفتنی و شنیدنی و یا ناگفتنی و ناشنیدنی بودهاند؟
دوقرن زیر چکمه انگلیسیها
این باغ حامل خاطرات فراوانی از بیش از یکصدوهفتاد سال تاریخ ایران میباشد. ساکنان محله قلهک و خیابان دولت، سالهای سال است که با این باغ و رویدادهای آن مانوس میباشند.
شاید در بین مردان و زنان کهنسال قریه قلهک، هنوز هم بتوان افرادی را یافت که خاطرات جنگ جهانی اول و دوم و سالهای حضور انگلیسیها در این باغ و قریه قلهک را به خاطر آورند. اما داستان این باغ مرموز و حضور انگلیسیها در آن چیست؟
مالالاجاره 30 تومانی
از دیرباز قریه قلهک از شمالیترین و زیباترین قریههای تهران بوده و آب و هوای خنک و فرحبخش این منطقه، زبانزد همه ناظران بوده است. در سال 1251 قمری که «سرجان کمپبل» وزیر مختار انگلیس در ایران بود، محمد شاه این باغ را که جزو «تیول» شاهی بوده، به دولت انگلستان اجاره داد و سفارت انگلیس ییلاق خود را در قلهک بنا کرد. پس از چندی، شاه از درآمد اجاره آن نیز صرفنظر نمود و این محل را تلویحاً به طور رایگان در اختیار هیأت سیاسی انگلیس نهاد. مالالاجاره این محل در آن زمان ماهی 30 تومان یا 15 لیره بیشتر نبود، ولی این مرحمت شاهانه اعتبار فراوانی برای وزیر مختار انگلستان به ارمغان آورد و باعث افزایش شخصیت و اعتبار او در بین دیگر عوامل کشورهای خارجی در ایران شد.
انگلیسیها، حاکم قلهک
در ادامه، اتباع انگلیسی با فراموشی مرحمت شاهانه، پا از حد خود فراتر گذاشتند و از حقوق خود تجاوز نموده و به ایجاد هرگونه دخل و تصرف به عنوان منطقه مسکونی در این محل رویآوردند. در این ایام، با استفاده از شرایط خاص آن دوران و ناآرامیهای ملی، دستدرازی انگلیسیها به حدی رسید که عملا حاکمیت خود را بر سراسر قریه قلهک گسترش دادند و خود را حاکم بلامنازع قلهک برشمردند و از انجام هر فعالیتی در این قریه اجتناب نکردند. بدینگونه نمایندگان استعمار پیر، سیطره خود بر قلهک را آغاز نمودند.
اما سیطره انگلیسیها بر قریه قلهک بیش از حد گسترش یافت. در تاریخ آمده است که در این دوره حاکمیت بر قلهک با انگلیسیها بوده و مامورین ایرانی حق مداخله در امور این قریه را نداشتند تا جایی که حتی کدخدای این قریه را نیز انگلیسیها تعیین میکردند.
سلیمان بهبودی در یادداشت های تاریخی خود در همین رابطه نوشته است: «چندی پیش از کودتا، نظمیه به فکر افتاد، پاسگاهی در قلهک ایجاد و به کار مردم رسیدگی کند. در شمال دیوار سفارت انگلیس، مغازه جدیدالاحداثی بود که اجاره کردند و چهار نفر که یک وکیل و یک سرپاسبان بودند با میز و لوازم دفتری آمدند. اما بلافاصله همان کدخدای سفارت انگلیس آمد، میزتحریر و لوازم دفتر را به خیابان ریخت و با ناسزاگویی ماموران شهربانی را از قلهک بیرون کرد.»
تاجالملوک، همسر اول رضاخان پهلوی نیز در طی خاطرات خود بارها به چنین مواردی اشاره کردهاست.
این وضع بدین منوال ادامه داشت تا آنکه سالها بعد، با لغو حق کاپیتولاسیون، امتیازات ویژه انگلیسیها از بین رفت و دست آنان از قریه قلهک کوتاه شد. اما سایه شوم استعمار بر این باغ زیبا باقی ماند.
باغ اسرارآمیز
انگلیسیها از گذشته با استقرار در رزیدانس (اقامتگاه تابستانی)قلهک در ماههای گرم سال، برخی امور سفارتخانه خود را نیز در این محل انجام میدهند. این باغ و محفلها و تصمیمات گرفته شده در آن، تاثیرات فراوان بر تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران داشته است.
در دوره انقلاب مشروطه و درپی به توپ بستن مجلس توسط «لیاخوف» روسی، از آنجا که دولت انگلیس مخالف سیاستهای روسیه در ایران بود، به آزادیخواهانی که از مجلس جان سالم به در بردند، مثل دهخدا، تقیزاد و معاضدالملک پناه داد. همچنین به نظر مرحوم بهبهانی شمار زیادی از روحانیون و بازاریان و مردم دیگر در باغ قلهک بست نشسته و درخواست کردند تا سفیر انگلیس به آنها امان دهد و در حمایت از آنان و تحقق خواستههایشان اقدام کند. این جمعیت تعدادشان تا حدود چهارده هزارنفر نیز روایت شده است که عمدتاً اهل بازار بوده و باغ سفارت را پرکردند.
از دیگر ارتباطات این باغ با پیشینه تاریخی ایران، حضور سفیر و عوامل سفارت انگلیس در ماههای گرم سال در این باغ سبز و خرم و به رسمیت شناختن حکومت و ولیعهد ایران بود. در دوره عباس میرزا، دو دولت روسیه تزاری و انگلستان، سلطنت ایران را در اولاد عباس میرزا، نایب السلطنه به رسمیت شناخته و آن را تضمین کردند؛ از این رو چه در زمان فوت فتحعلیشاه و چه در زمان مرگ محمدشاه و همینطور پس از درگذشت ناصرالدینشاه و متعاقب آن درگذشت مظفرالدین شاه، در هر زمان، تنها اعلام حمایت این دو دولت از ولیعهد رسمی کشور، موجبات صعود وی را به تخت سلطنت میسر میساخت.
برکناری محمدعلیشاه از سلطنت نیز با تصمیم و حمایت ضمنی دو دولت انگلیس و روسیه انجام شد و در خصوص برکناری احمدشاه نیز به دلیل بیرون رفتن موقت دولت شوروی از صحنه سیاست ایران، موافقت انگلیسیها جلب و آنان از این جایگزینی حمایت کردند.
دولت ایران در این سالهای تاریک، قدرت، سلطهای بر دو قریه قلهک و زرگنده نداشت و در باغ دو سفارتخانه، نبض سیاست ایران، البته در فصل تابستان، میتپید و هیچ اقدامی در ایران نبود که بدون جلب موافقت و هماهنگی ساکنان این دو محل ییلاقی به سرانجام برسد.
از بین تمامی جلسات برپاشده در این باغ، مرموزترین جلسات، برپایی نشستهای فراماسونها در این باغ بود. در دوره پهلوی اول، با وجود آنکه درپی اختلاف بین رضاخان و محمدعلی فروغی، وی از کار برکنار و خانهنشین شده بود اما دستهای خوفناک، پرقدرت و نامرئی فراماسونها از فراموشخانه انگیسیها در باغ قلهک بیرون آمد و رضاشاه را مجبور به بازگرداندن فروغی نمود.
در ادامه، فروغی که خود استاد اعظم لژهای ماسونی در ایران بود، به دفعات به همراه نمایندگانی از آمریکا و انگلیس و از جمله شخص سفیر انگلیس در فراموشخانه باغ قلهک گرد هم جمع شدند و سعی کردند تاریخ ایران را رقم زنند.پادشاهی محمدرضا شاه یکی از نتایج همین جلسات مرموز بود.
گذشته از اینکه باغ قلهک در خود رازهای فراوانی دارد که هر یک از این رازها میتواند گرههای فراوانی از تاریخ نادانسته ایران باز کند.
اما این باغ که هماکنون در اشغال انگلیسیهاست، زیبایی سحرانگیزی نیز دارد که بیان آن خالی از لطف نیست.
قلهک و زیبایی روحفزای آن
در گذشته آب قلهک به عنوان یکی از آبادیهای توابع شمیران، از هفت رشته قنات تأمین میشد که مهمترین آنها دو قنات موجود در باغ سفارت انگلستان و دیگری قنات جاری در باغ قوامالسلطنه بود.
آب قنات جاری در باغ سفارت که بسیار پر حجم و هم چنان جاری است، درختان چنار کهن سال منطقه را سیراب میسازد.
در این باغ انواع گلهای زیبا روییده میشود. اندکی پیش از آن که برفها ذوب شوند، نهر آبی که جویبارهای کوچکی از آن منشعب میشود به وسیله گلهای بنفشه که فضا را از عطر خود آکنده میسازد، پوشیده میشود. بعد از آن که بهار دلانگیز فرامیرسد، صدها زنبق سفید و سوسنهای بلند، خودنمایی میکنند. آنگاه گلهای سرخ میشکفند و بلبلها و پرندههای خوشالحان در کنارشان جای میگیرند. به طوری که در اواسط خرداد، باغ سفارت آنچنان فرحانگیز میشود که هیچ کس دلش نمیخواهد آنجا را ترک کند.
امروزه اقامتگاه تابستانی(رزیدانس) سفارت انگلیس در قلهک به صورت باغی باشکوه با استخر شنایی عالی، عمارتی زیبا با بهارخوابهای خاطرهانگیز، بهصورت یک باشگاه محلی برای انگلیسیها درآمده است.
از میان وزیران مختار انگلیس در ایران، خاطرات «سرهیو نجیبول هیوگسن» وزیرمختاری که چند سال قبل از «سرریدر بولارد» معروف، در ایران ماموریت داشته و نیز یادداشتهای خود «سرریدر بولارد» در دسترس میباشد که چاپ و منتشر شده است. گمان میرود «سررابرت کلایو» و «سیمور» از دیگر وزیران مختار نیز یادداشتهایی از خود باقی گذاشته باشند.
«سرهیو نجیبول هیوگسن» در کتاب خاطرات خود از رزیدانس سفارت انگلیس در قلهک بسیار تعریف کرده و روزهایی را که در تابستان سالهای پیش از جنگ جهانی دوم در آن باغ گذرانیده، از دلپذیرترین و شیرینترین ایام زندگی خود برشمرده است.
در ضلع شمالی این باغ، موسسه ایرانشناسی بریتانیا و مرکز فرهنگی و آموزشی بریتانیا واقع است. موسسه ایرانشناسی بریتانیا در ایام مختلف و به دفعات، با برپایی جلسات گوناگون و نشر مطالب مختلف سعی در بازشناسی ایران و فرهنگ بومی ایرانیان کرده است. البته با وجود خوی استعماری و فرصتطلبانه انگلیسیها به نظر میرسد بسیار سادهلوحانه است که فعالیتهای این موسسه، فقط اموری فرهنگی دانسته شود و استفاده از نتایج تحقیقات به ظاهر فرهنگی این موسسه توسط MI6 انگلیس را از نظر دور داشته شود.
گورستان دولت
در جنوب این باغ و ضلع شمالی خیابان دولت نیز گورستان باغ قلهک با دربی چوبی و قدیمی و وسعتی چند هزار متری خودنمایی میکند. گورستان قدیمی این باغ در بین اهالی محل با نام «گورستان دولت» نیز معروف است.
علاوه بر باغ، وجود این گورستان نیز برای بسیاری از تهرانیان جای سوال دارد. چرا در حالی که بسیاری از گورستان های قدیمی تهران، به جز آن دسته که در بقاع متبرکه واقع هستند از بین رفتهاند و به عنوان مثال گورستان مسگرآباد و غیره به پارک تبدیل شده، ولی این گورستان که اکنون دایر نیست، هنوز پابرجاست؟
از سردر گورستان و از روی صلیبهای نصب شده بر روی قبور و نیز تواریخی که روی سنگها منقوش شده چنین به نظر میرسد که این گورستان صرفا به اجساد سربازان متجاوز انگلیسی در ایران، در جریان سالهای 1914 تا 1918 میلادی - 1293 تا 1297 هـ.ش(جنگ جهانی اول)، همچنین سالهای 1939 تا 1945 میلادی 1318 تا 1324 هـ.ش(جنگ جهانی دوم) اختصاص دارد. اما این گورستان، سالها پیش از سال 1293 ش، در محوطه روبروی کلیسای سفارت انگلیس و در حقیقت نمازخانه سفارت احداث شده و اجساد عدهای از انگلیسیها در آن دفن شدهاست.
آرامگاهی برای قاتلان فرزندان ایران
تنها تطبیق زمانی کشته شدن این سربازان انگلیسی، ما را به دورهای غرورانگیز، اما غمبار از تاریخ ایران اسلامی میبرد؛ دلاوران بوشهری، غیوران تنگستان که با مشاهده کشتیهای متجاوز انگلیسی، کمر همت بربستند و بانگ رشادت و شهادتطلبی سردادند و با تجهیزاتی کم، اما توکلی فراوان در برابر اشغال کشورمان بوسط سربازان متجاوز استعمار پیر قد برافراشتند و در پایان جام شهادت سرکشیدند.
آری عدهای از مدفونان در این گورستان از جمله کسانی هستند که همت و جهاد دلاوران تنگستانی و یاران رئیسعلی دلواری، آنها را مایه عبرت همیشگی متجاوزان قرار داد.
لازم به بیان است بسیاری از اتباع سرشناس انگلیس نیز که در ایران میمردند در این گورستان دفن شدهاند. برخی دیگر از دفن شدگان این گورستان، افسران و نظامیان انگلیسی هستند که در جبهههای جنگ با مسلمانان ترک عثمانی، در جریان جنگ اول جهانی کشته شدند و اجساد آنان به گورستان قلهک حمل و در آنجا دفن شده است.
علاوه بر نظامیان بعضی از دیپلماتهای انگلیسی و اعضای خانوادههای آنان هم که در تهران فوت شدهاند نیز در این گورستان دفنند.در میان اجساد مدفون شده، اسامی چند هندی و عراقی نیز دیده میشود که در نیروهای مسلح انگلیس خدمت کردهاند و پس از کشته شدن اجازه داده شد تا جنازههای آنان در این گورستان دفن شود.
گورستانی زیبا و دلانگیز
این گورستان، شاید یکی از زیباترین بناهایی باشد که هر زمان، تازگی و طراواتی مغایر با ذهنیت شکل گرفته پیرامون معنای «گورستان» دارد. نزدیک به 3 هزار متر زمین چمنکاری شده که با درختان و گلهای رنگارنگش، عموماً جولانگاه پرندگانی است که از چند متر آن طرفتر، از گرما و هیاهو و... به این سبزهزار تاریخی پناه میآورند.
بعد از ورودی چوبی این گورستان، بنای گنبد شکلی با سبک معماری ایرانی-اسلامی وجود دارد که در بدو امر به نظر میرسد شاید مزار یکی از شعرای عارف و یا امامزادگان باشد، به گونهای که این توهم در برخی بینندگان ایجاد میشود و حتی برخی عابران ندانسته به آن ادای احترام میکنند.
در هر سوی بنای گنبدی، 8 کتیبه یادبود، به قرینه، خودنمایی میکند که بر این کتیبهها بیش از چهار هزار نام میتوان یافت که خاطره کشته شدگانی را زنده نگاه میدارد که هیچ نشانی از آنان یافت نشده و بازماندگان به ذکر نام بسنده کردهاند.
در بین گورستان به ترتیب و نظمی خاص، زمین چمنکاری و صلیبی قدکشیده و بیش از پانصد سنگ قبر به چشم میخورد. زمین چمنکاری را چتری از باران آبافشان میپوشاند. قطرات آب، با لطافت برگهای درختان کهنسال اطراف را نوازش میکند و با وزش هر نسیم خنکای قطرات آب و پنجه نسیم درهم میشوند و بر لطافت فضا میافزایند. گلهای بهاری و تابستانی نیز، رنگرنگ و هزار رنگ با شبنم قطرات رخ میشویند و از دم روحفزای خود جانی دوباره به باغ میدهند.
گفته میشود که اعضای بیش از 20 سفارتخانه و در واقع دولت، دو بار در سال ـ اواخر فروردین و آبان ـ به همراه اعضای سفارت انگلیس، جهت ادای احترام به سربازان متجاوز انگلیسی در این گورستان حضور مییابند.
سفارت انگلیس کدام است؟
اما مسئلهای که اکنون بیش از پیش رخ مینماید این است که سفارت انگلیس کجاست؟ محوطه همجوار با خیابان فردوسی و خیابان جمهوری اسلامی یا باغ قلهک؟ در حالی که طبق قوانین بینالمللی دولتها تنها مجاز به داشتن یک محل به عنوان سفارتخانه در هر کشوری میباشند که آن سفارتخانه جزو خاک آن کشور آن دولت محسوب میشود. از این رو با وجود استقرار سفارت انگلیس در خیابان فردوسی، معلوم نیست انگلیسیها در باغ قلهک چه میکنند؟ این در حالی است که طبق اطلاعات بدست آمده، هنگام برگزاری تجمعهای اعتراضآمیز در مقابل سفارت انگلیس در خیابان فردوسی همه مقامات سفارت قبل از آن به باغ قلهک منتقل شده و جز دربانی از سفارتخانه باقی نمیماند. به عنوان مثال، هنگامی که دانشجویان در اعتراض به سیاستهای خصمانه انگلیس در مقابل سفارتخانه این کشور تجمع کرده بودند و با دخالت ماموران محافظت از سفارت به خاک و خون کشیده میشدند، سفارتخانه کاملا خالی بود و جناب سفیر و دستیاران او در محیط باصفای باغ قلهک مشغول چرخزنی و گپزنی بودند و هر از گاهی هم از طریق دوربینهای کارگذاشته شده در اطراف درب سفارتخانه از اوضاع خیابان فردوسی آگاه میشدند.
باغ شهید دلواری
سالهای سال است که باغ زیبای قلهک میتوانست بوستانی باشد که نام رئیسعلی دلواری بر تارکش بدرخشد و شاهد حضور سراسر شعف فرزندان ایرانی و گامهای خرد اما گرامیشان بر فرش سبزین این باغ باشد و چه کسی میداند؟ شاید نوادگان شهید رئیسعلی دلواری با نغمههای شاد و لبهای خندانشان میتوانستند قلب آکنده از خشم استعمارستیز رئیسعلی و همرزمانش را با دویدن کودکانه در بوستان این باغ آرام بخشند.
این باغ با وسعتی چند ده هزار متری میتواند فضایی مناسب برای ساخت چندین شهرک مسکونی، فعالیت فرهنگی و یا موزهای و تاریخی باشد. چندی پیش هم یکی از شخصیتهای فرهنگی خواست بعد از بازگرداندن این باغ به ملت ایران شهرداری آن را با عنوان بوستان «مبارزه با استعمار» در اختیار عموم قرار دهد اما این باغ، متاسفانه بیش از یکصدوهفتاد سال است که در زیر چکمههای انگلیسیها و در آرزوی میزبانی از فرزندان ایرانی، از مسببین به اسارت درافتادن خویش و از شاهان نالایق قاجار شکوه میکند.
درخصوص واگذاری این باغ به انگلیسیها و علت تداوم حضور انگلیسیها در این باغ، در میان بسیاری سؤالاتی جدی وجود دارد، لذا طرح این موضوع خالی از فایده نیست.
طبق منابع وزارت امور خارجه، سندی در خصوص تملک انگلیسیها بر این باغ وجود ندارد. قدیمیترین سند مکتوب که به این موضوع مربوط میشود به تاریخ 1278 قمری میرسد که نامه تشکر سفیر انگلیس به خاطر واگذاری باغ قلهک میباشد.
اما به راستی حکمت اینگونه واگذاری باغ به انگلیسیها چیست؟ این امری است که نیازمند بازبینی و اظهارنظر میباشد. این در حالی است که وجاهت شرعى اهدای باغ قلهک به انگلیس مورد تشکیک بوده و ادامه تسلط انگلیس بر این منطقه منوط به اعلام نظر مراجع عظام تقلید میباشد. از سوی دیگر تدفین مردگان خارجی بدون مجوز مسئولین ایرانی، امری خلاف بوده و با توجه به قدیمی بودن این قبرستان تجمیع و پاکسازی آن ضروری به نظر میرسد. همچنین وجود دو مکان به عنوان سفارت انگلیس، امری غیرمتعارف در مناسبات بین المللی است و عوامل سفارت انگلیس میباید در ساختمان خیابان فردوسی استقرار یابند.
اما رسیدگی به این مسائل، وظیفه نهادهایی چون وزارت امورخارجه، شهرداری تهران و غیره امری است که تحقیقاتی بیشتر و کارشناسی حقوقی را میطلبد. اما آنچه مبرهن و آشکار است اینکه باغ اشغال شده قلهک قطعهای جداشده از پیکر میهن اسلامیمان است که به زودی باید به آن پیوند خورد و هیچ نامی بر آن شایستهتر از باغ شهید رئیسعلی دلواری نیست.
گزارش خواندنی چینی ها از زنان ایرانی
«مژگان عبدی»، یک مترجم زبان ایرانی، نمی تواند درک کند چرا برخی بازدیدکنندگان در نمایشگاه بین المللی مطبوعات تهران وی را با یک زن چینی اشتباه می گیرند.
مژگان انگلیسی را روان صحبت می کند و دارای مهارت های روابط عمومی عالی است. از این رو به خبرنگاران چینی کمک می کند تا مجلات و روزنامه های آنها به خوانندگان ایرانی معرفی شود.
وی ماه گذشته در طول برگزاری نمایشگاه با پوشش روسری، شلوار جین آبی و یک مانتوی بلند که تا زانوانش می رسید در یک غرفه با چینی ها همکاری می کرد.
«عبدی»، ?? ساله، یک معلم زبان در یک موسسه خصوصی در تهران است: "برخلاف یک مدرسه دولتی در این موسسه می توانم ساعات کاری خود را انتخاب کنم. بنابراین از همکارم خواستم به جای من سر کلاس ها برود تا بتوانم در اینجا (غرفه چین) کار کنم."
هرچند زنان ایرانی همچون خانم عبدی همچنان ملزم به پوشاندن بدنشان از فرق سر تا نوک انگشتان پا در ملاعام هستند اما نقش آنها در اجتماع پررنگ تر شده است.
هشت نفر از اعضای ??? نفره پارلمان ایران را زنان تشکیل می دهند. بنابر آمارهای وزارت بهداشت و آموزش پزشکی، بیش از ?? هزار زن در این وزارت خانه مشغول به کار هستند که ?? درصد کل کارکنان آن را دربرمی گیرد.
همچنین ?? درصد از کل دانشجویان دانشگاهی، دختر هستند و بیش از ?? درصد کل زنان ایرانی نیز باسوادند.
? یک تصویر متفاوت
«طاهره چک»، دبیر خانه خبرنگاران زن ایران، می گوید: " تصویر زنان ایرانی که توسط برخی رسانه های بین المللی به نمایش درمی آید در تضاد با واقعیت است. زنان آزادانه در بخش های مختلف جامعه ایران فعالیت دارند. ما در کشورمان سیاستمدار، عکاس، کارگردان و حتی کشاورز زن داریم."
«چک» در شهر مشهد متولد شده است. این دختر ?? ساله از دوران دبیرستان تاکنون به مدت ?? سال خبرنگار بوده است. وی در رشته تاریخ دانشگاه تحصیل کرد و اکنون در حال گذراندن یک دوره خبرنگاری است.
وی می گوید: "از زمانی که متولد شدیم تحت تاثیر مذهب، عقاید مذهبی، سنت و فرهنگ اسلامی قرار داشتیم چونکه ما در یک خانواده مسلمان به دنیا آمدیم."
طاهره ترجیح می دهد یک چادر سیاه بپوشد: "«مشکی»، انتخاب خوبی برای رنگ پوشش زنان ایرانی است چون که احتمال کمتری دارد توجه مردان را به خود جلب کند."
با این حال «عبدی» از چادر بدش می آید و هرگز آن را بر تن نکرده است: "آنها (چادرها) خیلی بزرگ و سنگین هستند. شما نمی توانید به آسودگی قدم بردارید."
در واقع زنان ایرانی الزامی به پوشیدن چادر ندارند. گرچه روسری اجباری است و عبدی آن را انتخاب کرده است.
مژگان اضافه می کند: "هرچند زنان آزادی کامل برای انتخاب نوع پوشش خود ندارند اما زنان ایرانی معمولاً عادت به رعایت حجاب دارند."
? برابری با مردان
«چک» می گوید: "موقعیت زنان در ایران از زمانی که انقلاب اسلامی، کشور را از یک نظام پادشاهی در سال ???? به جمهوری اسلامی تبدیل کرد، بهبود یافته است. قبل از انقلاب نابرابری هایی در خصوص فرصت های آموزشی، حقوق و اشتغال بین زنان و مردان وجود داشت و از سال ???? زنان به طور گسترده در اجتماع فعال شده اند."
«عشرت شایق»، ?? ساله، عضو سابق مجلس ایران و مدیر مجموعه فرهنگی موزه کاخ سعدآباد در تهران است. به گفته وی از میان ??? نفری که در این مجموعه شاغل هستند ??? نفر را زنان تحصیل کرده تشکیل می دهند: "ما نمی خواهیم توسط مردان محدود و کنترل شویم، ما با آنها برابر هستیم."
شایق که دارای دو فرزند پسر و یک دختر است می گوید که وی توانسته بین کار و خانواده اش تعادل برقرار کند.
زمانی که فرزندان شایق خردسال بودند او دو سال از کار کنار کشید تا در خانه از آنها مراقبت کند. هم اکنون آنها بزرگ شده اند و شایق و شوهرش می توانند تمرکز بیشتری بر روی خودشان داشته باشند.
وی از زمان ازدواج با وجود شاغل بودن توانست بدون استخدام هرگونه خدمتکاری همه وظایف خانگی خود از جمله آشپزی و تمیز کردن خانه را انجام دهد: "از آنجا که من با عشق کار می کنم هرگز آنها را به عنوان یک وظیفه تلقی نمی کنم."
حجت الاسلام «محمد نظری»، مسئول اداره بین الملل آستانه مقدسه حضرت معصومه (س)، می گوید: "هرچند برخی زنان ایرانی در خانه ماندن را ترجیح می دهند اما نسل جدیدی از آنها در انواع موسسات مشغول به کار هستند."
وی می افزاید: "طبق ایدئولوژی شیعه زنان کاملاً برای تحصیل و اشتغال آزاد هستند و می توانند شوهرانشان را به میل خود انتخاب کنند."
به گفته وی زنان ایرانی واقعاً در «یک وضعیت بسیار خوب» قرار دارند اما شاید حجاب آنها برخی خارجی ها را به فکر غلط بیاندازد.
بازی جذاب
غزه را نجات بده!
در حالی که اوضاع مردم غزه روز به روز وخیم تر می شود و هر روز تعداد بیشتری از مردم بی گناه این منطقه به خاک و خون کشیده می شوند. شاید آرزوی هر کسی باشد که بتواند به غزه رفته و در مقابل نیروهای اسرائیلی بجنگد. این امکان را بازی سازان اسرائیلی فراهم کرده اند!
یارون داتان برنامه نویس 34 ساله اسرائیلی، سازنده اصلی بازیی به نام Rising Eagle است. داستان این بازی در سال 2040 اتفاق می افتد و طی آن سربازان اسرائیلی به جنگ با کماندو های ایرانی می روند که برای کمک به مردم فلسطین به غزه آمده اند! در این بازی سه بعدی اول شخص که بصورت آنلاین نیز انجام می شود، شما قادر خواهید بود که در نقش یک سرباز ایرانی یا اسرائیلی ظاهر شوید.
سازنده بازی می گوید: ما خبرهای این بازی را برای الجزیره و دیگر شبکه های عربی خواهیم فرستاد و پیش بینی می کنیم که عرب ها در نقش سربازان ایرانی ظاهر شوند! در بازی صدای فریاد الله اکبر شنیده خواهد شد و تصویر رئیس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد نیز بر روی دیوارها دیده خواهد شد. در تصویر نیروهای اسرائیلی را می بینید که در حال حمله به یک مسجد هستند. اگر برای دفاع از مردم غزه، سربازان ایرانی و مساجد مسلمانان لحظه شماری می کنید، می توانید این بازی را با حجم 1.3 گیگ را دانلود کرده و حساب سربازان بی رحم اسرائیلی را برسید!
حداقل سیستم مورد نیاز:
CPU Intel Pentium® 4 2.4GHz or Intel Pentium® 4 3.0GHz
RAM 768MB DDR or 1GB DDR
HD Space 3GB
Video Card 128MB, 2.0 Shader support,
DX9.0c support. 256MB, 2.0 Shader support,
DX9.0c support.
Display Resolution 800x600 or 1024x768
Sound DX9.0c compliant
OS Windows XP® 32bit, Windows Vista® 32bit Windows XP® 32bit, Windows Vista® 32bit
LAN Game Ethernet 100mbps
توجه:
برای دانلود مستقیم بازی به این آدرس مراجعه کنید:
http://www.gamershe ll.com/download_ 34784.shtml
ضمنا از طریق لینک زیر نیز می توانید این بازی را بطور مستقیم دانلود کنید
http://downloads. rising-eagle. com/Rising_ Eagle_Install_ V130.zip
لینکهای دانلود از رپیدشر:
http://rapidshare. com/files/ 108607221/ Rising_Eagle_ V1.2.part01. rar
http://rapidshare. com/files/ 108608534/ Rising_Eagle_ V1.2.part02. rar
http://rapidshare. com/files/ 108609816/ Rising_Eagle_ V1.2.part03. rar
http://rapidshare. com/files/ 108611107/ Rising_Eagle_ V1.2.part04. rar
http://rapidshare. com/files/ 108612395/ Rising_Eagle_ V1.2.part05. rar
http://rapidshare. com/files/ 108613859/ Rising_Eagle_ V1.2.part06. rar
http://rapidshare. com/files/ 108615034/ Rising_Eagle_ V1.2.part07. rar
http://rapidshare. com/files/ 108616142/ Rising_Eagle_ V1.2.part08. rar
http://rapidshare. com/files/ 108617296/ Rising_Eagle_ V1.2.part09. rar
http://rapidshare. com/files/ 108618306/ Rising_Eagle_ V1.2.part10. rar
http://rapidshare. com/files/ 108619375/ Rising_Eagle_ V1.2.part11. rar
http://rapidshare. com/files/ 108620582/ Rising_Eagle_ V1.2.part12. rar
http://rapidshare. com/files/ 108622144/ Rising_Eagle_ V1.2.part13. rar
http://rapidshare. com/files/ 108623375/ Rising_Eagle_ V1.2.part14. rar
http://rapidshare. com/files/ 108624669/ Rising_Eagle_ V1.2.part15. rar
http://rapidshare. com/files/ 108624983/ Rising_Eagle_ V1.2.part16. rar
رمز فایل: ندارد
لینکهای دانلود غیرمستقیم و از سایت رپیدشر می باشد. برای آشنایی با نحوه دانلود از سایت رپیدشر (Rapidshare) اینجا کلیک کنید
تقویم مالتی مدیا سال نو میلادی
باسلام به همه شما دوستان عزیز
فرارسیدن سال 2009 میلادی را تبریک می گم.
به همین مناسبت، تیم مدیریتی ایرانیان مالزی، تقویم سال 2009 میلادی را به صورت نرم افزار مالتی مدیا تهیه کرده اند که لینک دانلود آن را در زیر قرار داده ام.
راستی یک خبری را امروز در سایت گلف نیوز دیدم که در نوع خودش جالب بود: به دستور شیخ محمود بن رشید آل مکتوم (حاکم دبی) کلیه جشنهای سال نو میلادی در هتلها و دیسکوها، کنسل شده است. دلیلش هم بخاطر همدردی با مردم فلسطین و غزه است.
لینک دانلود تقویم مالتی مدیا سال 2009 (حجم فایل حدود 9 مگابایت می باشد)
رمز فایل: ندارد
لینک دانلود غیرمستقیم و از سایت رپیدشر می باشد. برای آشنایی با نحوه دانلود از سایت رپیدشر (Rapidshare) اینجا کلیک کنید
آشنایی با برخی شرکت های حامی
رژیم صهیونیستی - 1
با خرید از هر یک این شرکتها، هزینه یک گلوله صهیونیست ها را تامین کنید
چکیده:
وزارت خارجهی رژیم اشغالگر قدس در روزنگاری که برای سال 1345 منتشر کرده، شش واقعه را حیاتی خوانده است. مخالفت صریح شرکت کوکاکولا با تحریم اسراییل از سوی کشورهای اسلامی یکی از این وقایع است. این شرکت در سال 1356، به پاس سیسال پشتیبانی از رژیم صهیونیستی و مقاومت در برابر تحریم مسلمانان از سوی هیات اقتصادی اسراییل مورد تشویق قرار گرفت.کوکاکولا در برابر دریافت 55میلیارد تومان معافیت مالیاتی، یک مجتمع تولیدی در زمینهای یک روستای فلسطینی ساخته است. این شرکت میزبان و پشتیبان مالی اتاق بازرگانی اسراییل و آمریکا در سال 1380 نیز بود. استفاده از مواد سمی و مضر برای کودکان در کشورهای جهان سوم و بهکارگیری گروههای شبهنظامی برای برخورد با کارگران معترض در کشورهای آمریکای جنوبی، موجب شده که محصولات این شرکت از سوی برخی از نهادهای مدنی جهانی تحریم شود.
Walt Disney
نمایشگاه هزارهی دیسنی، بیتالمقدس را به عنوان پایتخت اسراییل معرفی کرد؛ در حالیکه حتی بر اساس قطعنامههای سازمان ملل متحد هم، اشغال این شهر از سوی رژیم صهیونیستی خلاف قوانین بینالمللی است. کارشناسان دیسنی به همراه نمایندگان اسراییل، بیش از 18ماه روی بخشی از این نمایشگاه که ?تالار اسراییل? خوانده میشد کار کردند. جویش کرونیکل (نشریهی یهودی چاپ لندن) نوشت: ?اگر آن نمایشگاه را میدیدید، بیشک بیتالمقدس را به عنوان پایتخت اسراییل میپذیرفتید.?
درخواست برخی از سازمانها و دولتهای اسلامی از اتحادیهی عرب برای تحریم شرکت دیسنی، در گامهای آخر و با سخنرانی و مخالفت ولید بن طلال، شاهزادهی سعودی و یکی از بزرگترین سهامداران یورودیسنی شکست خورد. دولت اسراییل نیز که بیش از یکمیلیارد و هشتصدمیلیون تومان از هشتمیلیارد تومان هزینهی ساخت این نمایشگاه را پرداخته بود، از دیسنی به خاطر مقاومت در برابر مسلمانان تشکر کرد.
شرکت سرمایهگذاری خانوادهی دیسنی، بیش از پانصدمیلیارد تومان در سرزمینهای اشغالی سرمایهگذاری کرده است. این شرکت اعلام کرده که میخواهد فعالیت اقتصادی جدیدی را آغاز کند که حجم آن دستکم دویست و پنجاهمیلیارد تومان است.
ولید بن طلال بن عبدالعزیز آلسعود
متولد 16 اسفند 1333. ولید از یک سو نوهی پسری عبدالعزیز، بنیانگذار عربستان جدید و از سوی دیگر نوهی دختری ریاض الصلح، اولین نخستوزیر لبنانِ پس از استقلال است. وی مدرک کارشناسی مدیریت بازرگانی خود را در سال 1357 و کارشناسی ارشد علوم اجتماعیاش را در سال 1364 به دست آورد.
شاهزاده ولید، فعالیت اقتصادی خود را از سال 1357 با خرید و فروش زمین و سهام آغاز کرد و هماکنون سیزدهمین ثروتمند مرد دنیا به شمار میرود. بخشی از سهام شرکتهایی چون سیتیبانک نیویورک، موتورولا، اپل، AOL، یورودیسنی، نیوز و چند شرکت، هتل و بانک دیگر متعلق به اوست.
ولید علیرغم وابستگیاش به خاندان پادشاهی عربستان، از صحنهی سیاسی این کشور کناره گرفته است؛ اما با توجه به تابعیت لبنانیاش، چندی است تلاش میکند جایگاهی برای خود در میان گروههای سنی لبنانی دست و پا کند که البته هنوز موفق نشده است. گرایشات آمریکادوستانهی شاهزاده ولید موجب شد پس از فروریختن برجهای نیویورک در سال 80، چندین میلیون دلار برای بازسازی این شهر ارایه کند، که شهردار نیویورک نپذیرفت.
Time Warner
همانگونه که از نامش پیداست، این شرکت نتیجهی پیوستن چند شرکت رسانهای آمریکایی به یکدیگر است. شرکتهایی همچون برادران وارنر، تایم و AOL که هرکدام در رشتهی خود یکی از بزرگترینها بودند. تایموارنر جایزهی جوبیلی را به پاس پشتیبانی طولانی و همهجانبه از اسراییل، از بنیامین نتانیاهو (نخستوزیر پیشین این رژیم) دریافت کرده است.
نزدیک به یکسوم از همهی سرمایهگذاریهای شرکت، در سرزمینهای اشغالی انجام میشود و در همین راستا، همهی سهام شرکتهای اسراییلی Ubique و ICQ را خریده است. ICQ شرکت ناشر و سازندهی نرمافزاری برای گفتگوی اینترنتی (چت) است که توسط چهار جوان اسراییلی، با هدف عرضهی شیوهی جدید ارتباط از راه دور بنیان نهاده شده و هماکنون طرفداران زیادی دارد.
به گزارش نشریهی یهودی جروزالمپست در سال 1380، یکی از نهادهای یهودی آمریکا از این شرکت و دو مجتمع اقتصادی دیگر، به پاس پشتیبانی مالی از اسراییل تقدیر کرد.
Timberland
جفری سوارتز مدیرعامل و رییس هیاتمدیرهی شرکت در پایان یک سفر چهارروزه به سرزمینهای اشغالی، در گفتگو با نشریهی یهودی جروزالمپست تاکید کرد که اسراییل باید پیامش را به گوش جهانیان برساند.
وی که فرزند یک خانوادهی دوآتشهی یهودی است، به دولت اسراییل توصیه کرد که صد سرباز را به عنوان مبلّغ به میان مردم آمریکا بفرستد تا واقعیت را برای آمریکاییان توضیح دهند. او اضافه کرد که با احساس وظیفهی فراگیر کردن پیام اسراییل به کشورش بازمیگردد.
شرکت تیمبرلند بیش از بیست فروشگاه در سرزمینهای اشغالی دایر کرده و یکی از تولیدکنندگان پوتینهای سربازان ارتش رژیم اشغالگر قدس است.
این خانواده یکی از مهمترین پشتیبانان مالی موسسات آموزشی یهودیان در آمریکاست.
Starbucks
هوارد شولتز مدیرعامل شرکت، از سوی یکی از موسسات یهودی به عنوان ?پشتیبان صهیون? مورد تقدیر قرار گرفت. یکی از مقامات وزارت امور خارجهی رژیم صهیونیستی نیز فعالیت یهودیان ثروتمندی چون شولتز را یکی از عوامل موفقیت تبلیغاتی اسراییل میداند.
شولتز در یک سخنرانی در جمع یهودیان در یک کنست، انتفاضه را نماد تروریسم و یهودستیزی خواند و از مردم خواست برای پشتیبانی از اسراییل متحد شوند. شرکت استارباکس یکی از حامیان اقتصادی ارتش اسراییل است و به خانوادههای سربازان مجروح یا کشتهشده در درگیریها کمک مالی میکند.
این شرکت یکی از پشتیبانان مالی حضور نظامی آمریکا در افغانستان و عراق نیز است.
Sara Lee
سارالی بزرگترین تولیدکنندهی پوشاک دنیاست. این شرکت مالک بیش از چهلدرصد سهام شرکت دلتاجلیل (بزرگترین تولیدکنندهی پوشاک اسراییل) و مهمترین شریک تجاری آن است. تولیدات این شرکت با عناوین و نشانهای مختلفی در کشورهای مختلف به فروش میرسد.
مدیر این شرکت به پاس پشتیبانی از نظام اقتصادی اسراییل و سرمایهگذاری در سرزمینهای اشغالی، جایزهی جوبیلی را از بنیامین نتانیاهو (نخستوزیر پیشین این رژیم) دریافت کرده است.
پایگاه رسمی سارالی در شبکهی اینترنت، کاربران را تهدید کرده است که هر اقدام مشکوک به ارتباط با مقولهی تحریم اسراییل را به مقامات قضایی ایالات متحده گزارش خواهد کرد.
NOKIA
لارس ولف که یکی از مدیران ارشد نوکیاست، در گفتگو با نشریهی یهودی جروزالمپست در سال 1380، خبر از وجود ?پروژهی اسراییل? با هدف گسترش سرمایهگذاریها و حضور بیشتر در سرزمینهای اشغالی داد.
این شرکت حضور خود در اسراییل را با یک سرمایهگذاری 500میلیارد دلاری در سال 1379 آغاز کرد و بخش عمدهی این سرمایه در اختیار شرکتهای اسراییلی قرار گرفته است.
نوکیا چند مجتمع تحقیقاتی و صنعتی را در سرزمینهای اشغالی راهاندازی کرده و بخشی از فرآیند طراحی و تولید محصولاتی مانند باتری گوشیهای تلفن همراه در این مجتمعها انجام میشود.
NEWS corporation
شرکت نیوز یکی از بزرگترین مجموعههای رسانهای دنیاست که بیش از 175 روزنامه و دهها شبکهی تلویزیونی و رادیویی را در اختیار دارد. روپرت مرداخ، مالک این غول رسانهای که به گورکن کثیف مشهور است، به تازگی سرمایهگذاریهای سنگینی را در سرزمینهای اشغالی آغاز کرده است. یکی از واحدهای این شرکت که NDS نام دارد، تعداد کارمندان خود را از بیست به ششصد نفر افزایش داده است.
به گزارش نشریهی یهودی جروزالمپست در سال 1380، یکی از نهادهای یهودی آمریکا، از شرکت نیوز و دو شرکت دیگر، به پاس پشتیبانی اقتصادی از اسراییل تقدیر کرد.
غزه در محاصره است، جهان در اشغال
طنطاوی دست برادر دینیاش، شیمون پرز را به گرمی می فشارد.خادم حرمین شریفین جایزه ترور نصرالله را هر روز بالاتر می برد.انجمن حجتیه در واکنش به درگیری جهودها با فلسطینیهای ناصبی! اللهم اشغل الظالمین بالظالمین می خواند.
*
منادیان ذوب در ولایت بالاخره اختلافاتی را که نداشتند با دوستان جدا افتادهشان کنار میگذارند و در برابر "دشمن" مشترک ندای وحدت سرمیدهند.استالینیست ها در دانشگاه تهران با فریاد مرگ بر دیکتاتور، منجی آزادی خواهشان درگوانتانامو و ابوغریب را صدا میکنند.جهانشاهی دوباره چفیه به دوش می اندازد تا به هم بندانش در اوین هشدار دهد که به مقدسات توهین نکنند.
*
غزه در محاصره است.
هنیه چفیه جهانشاهی را به دوش می گیرد
و بر ظلم زمین خواران می خروشد: "یا للمسلمین"
عبدالله جردنی از خنده ریسه می رود.
حسنیمبارک با ضجه مادران فلسطینی، عربی می رقصد.
شیخ کویت تصویر "عماد" را تیرباران می کند.
سعد حریری برای لیونی، بوسه می فرستد.
*
غزه در محاصره است.
مصر قلب خاورمیانه عربی
در چنگال شوم مبارک دست و پا می زند.
جردن به پادشاه انگلیسیاش زبان عربی می آموزد...
در دوحه هواپیماهای فوق پیشرفته آمریکا قطر شیخ قطر را صبح به صبح اندازه می گیرند و دبی برای پذیرایی از روسپی های اروپایی و خوانندگان لس آنجلسی اش، به کارگران فیلیپینی و پاکستانی و بنگلادشی آماده باش داده است.طالبان زیر سایه عمو جرج، بنیاد تمدن اسلامی شان را با خشت های خشخاش بالا می برند.
ازبکستان به جایگاه پختاکور در لیگ باشگاه های آسیا می اندیشد و تاجیکستان و قرقیزستان و ترکمنستان و قزاقستان با ته لهجه روسی، متون وهابیت را حفظ می کنند و یا دنبال ماهواره های ترکی می گردند.
اخباری که از غزه می رسد روایت گر اوضاع وحشتناک دیگر اقالیم رو به قبله است.در فریاد جانخراش هر مادر فلسطینی کنگره ای در آسیب شناسی جهان اسلام برپاست.و در چشمهای منتظر کودکان غزه، طومار سرمقاله نویسان حراف پایتخت های اسلامی درهم پیچیده شده است
*
غزه در محاصره است.
و جهان اسلام در اشغال!
رویای از نیل تا فرات محقق شده است. صهیونیست های دشداشه پوش و فینه به سر و کروات به گردن تمام قد به یاری عشیره عبری شان ایستاده اند.غزه آزادترین و زنده ترین اقلیم جغرافیای اسلامی در غم اشغال جهان اسلام ضجه می زند وخود را در عملیاتی استشهادی به خط زده است تا محاصره را بشکند.در حالی که حاجیان به شیطان کوچک، ریگ می کوبند،فرزندان کوچک ابراهیم، سنگ در مشت به مصاف شیطان بزرگ رفتهاند.و جبرئیل بر کرانه عرش فریاد می کشد:"ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان الذین قالوا ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها ..."در ملکوت ما لکم، ما لکم پیچیده است.
پروردگارحجت سکوت و قعود را می پرسد و ما برای جهاد، حجت می جوییم.با سقوط هر دولت صهیونیست اسلامی، یکی از ارکان اسرائیل فرو خواهد ریخت.اسرائیل نام دیگر آل سعود است.حسنی اولمرت و ایهود مبارک، کارگزاران یک دولتند و ریشه شیطان بزرگ در خاک اسلام آمریکایی است.
*
چه باید کرد؟
1. عناصر و آثار و مراکز بیداری اسلامی در کشورهای مختلف باید به یکدیگر برسند(به هر دو معنا)هر حرکتی در جهت رفع این گسل و گسترش اطلاع ما از هم و ارتباطمان با هم گامی بلند در شکل گیری بنیان مرصوصی است که قرار است قتال فی سبیل الله را به وصفی پروردگار پسند پیش برد.
هر کدام از ما می توانیم فردی و گروهی، سطح اطلاع و میزان ارتباطمان با عناصر،آثار و مراکز بیداری اسلامی در جهان را در یک دورهی زمانی مشخص ارتقاء بخشیم و برای ارتقاء آن در کل امت برنامه ریزی و کار کنیم. هر کدام باید ظرفیت های موجود و در دسترس در این زمینه را شناسایی و فعال کنیم.
2. هویت منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی باید بازسازی شود. فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی چقدر در فضایی جهانی تنفس می کنند.
از مصطفی چمران تا مرتضی آوینی، همه شهدای ما جهان وطن بودند و از لبنان تا بوسنی و از فیلیپین تا افغانستان و از نیجر تا سورینام، عرصه تکلیف است.آنچه را از آنها آموخته ایم کی به کار خواهیم گرفت؟قبسات غزه آنقدر هست که شام تاریک محافظه کاری در جهان اسلام را به پگاه پر نور آرمانگرایی پیوند دهد.
3. جدای از آگاهی ها و آرمان های جهانی توان ها را نیز به همین نسبت توسعه باید داد.حصار زبان را باید برداشت.در کنار این همه اردوها و دوره های اپیستومولوژیک نمی توان دوره های فشرده زبان های مختلف را برگزار و امکان ارتباط مستقیم با عناصر و منابع همدل اما ناهمزبان را فراهم کرد؟ و دهها نوع دوره های کوتاه و بلند و فشرده و مفصل دیگر برای جبران گسل عظیمی که اسلامیان جهان را از هم دور و دورتر کرده است.
*
غزه در محاصره است.
و جهان در اشغال.
و طنین ما لکم، ما لکم در گوش جان مومنان.
غزه، قبضه شمشیر بیداری اسلامی است.
ذوالفقاری که پرده آمریکا و اسلام آمریکایی را همزمان خواهد درید.
منبع: سرمقاله ماهنامه راه، وحید جلیلی
? توصیه به زنان شاغل
توانایی هماهنگکردن زندگی حرفهای خستهکننده با زندگی خانوادگی کاملا منظم یک شاهکار است؛ مخصوصا اگر خانم خانه، مادر هم باشد. امروز در اکثر کشورهای پیشرفته ?? درصد زنان ?? تا ?? سال درکنار زندگی خانوادگی خود، زندگی حرفهایشان را نیز دنبال میکنند. مادران شاغل عموما تلاش میکنند از پرستار بچه یا مهدها یا اطرافیان برای هماهنگکردن کار و کودکشان، کمک بگیرند ولی با این حال برخی زنان بهتر از دیگران قادر به برنامهریزی کردن برای زندگی خود هستند.
کارشناسان برای شما پیشنهاداتی در این زمینه دارند:
?) برنامهریزی داشته باشید
زمان میتواند بهترین دوست و بهترین دشمن شما باشد. در صورتی که شما هم مادر هستید هم یک زن شاغل بهتر است از زمان بهترین بهره را ببرید. بسیاری از زنان شاغل در روز جمعه برای تمامی هفته غذا میپزند و آنها را در فریزر آماده نگاه میدارند تا هر روز مجبور نباشند ساعاتی را به پخت غذا اختصاص دهند و شب که باز میگردند به جای آنکه غذا درست کنند میتوانند تنها غذا را گرم کرده و ساعات باقی مانده خود را به آمادهکردن لباسها و برنامههای درسی فرزندشان اختصاص دهند. از سوی دیگر سعی میکنند صبحها زودتر از خواب بیدار شوند و برخی از کارهای ضروری مثل امور بانکی و... را در اول وقت اداری انجام دهند.
?) از کارتان ندزدید
مادربودن به این معنی نیست که شما کمتر از یک حقوقبگیر بدون فرزند کار کنید. جالب است بدانید مادران شاغل بیش از زنان شاغل میتوانند تمرکز و تحرک داشته باشند. برای آنکه رییس خود را همیشه راضی نگاه دارید و به او اثبات کنید که بسیار موثر هستید روزهایی که وقت بیشتری دارید زودتر به محل کار بیایید و دیرتر آن را ترک کنید تا اگر روزی مجبورید کمی دیرتر بیایید و زودتر به خانه بازگردید، کسی شما را سرزنش نکند. البته همیشه این موضوع را درنظر بگیرید که شما یک زندگی خانوادگی هم دارید و نباید در صورت اصرار همکاران، ساعات متعلق به اعضای خانواده را به کارتان ببخشید.
?) وقت شناس باشید
برای آنکه هم خانواده و هم رییس خود را راضی نگه دارید بهترین راه حل آن است که هر کاری را در زمان خودش انجام دهید. در خانه کارهای اداری را فراموش کنید و در اداره مرتبا به خانه زنگ نزنید. بدین ترتیب شما میتوانید بیشترین استفاده را از ساعات خود ببرید و موثر باشید در صورتی که شما روزی مجبور بودید کارهای ادارهتان را به منزل ببرید بهتر است صبح این موضوع را با اعضای خانواده در میان بگذارید و نظر آنها را جلب کنید. از سوی دیگر اگر کودکان شما عادت دارند بدون هیچ دلیلی بعدازظهرها به محل کار شما بیایند، بهتر است این عادت را متوقف کنید. تنها در صورتی که کار ضروری پیش آمد، اعضای خانودهتان میتوانند به محل کارتان مراجعه کنند یا با شما تماس بگیرند. برعکس در صورتی که رییس و همکارانتان عادت دارند، خارج از وقت اداری با شما تماس بگیرند بهترین کار این است که وقتی در خانه هستید تلفن همراهتان را خاموش کنید یا تنها به sms جواب دهید.
?) استراحت کنید
نباید تمامی انرژی خود را صرف زندگی خانوادگی و کاریتان کنید. گرچه هر دوی آنها به شما نیاز مبرم دارند اما فراموش نکنید که شما هم باید برای خودتان وقتی قایل شوید. به عنوان مثال فعالیت بدنی مورد علاقهتان را انتخاب کنید و ساعاتی از روز را به آن اختصاص دهید. پیادهروی، ژیمناستیک، یوگا یا حتی به خرید رفتن با دوستان میتواند به شما کمک کند احساس خستگی را از خود دور کنید. کمی با خود خلوت کنید تا بتوانید همیشه به اندازه کافی انرژی داشته باشید.
?) کمک بگیرید
کارکردن تصمیمی است که شما به همراه همسرتان آن را گرفتهاید. پس از او در کارهای خانه و رسیدگی به امور فرزندان نیز کمک بگیرید. شستن ظروف، آمادهکردن غذا، جاروکردن، بردن و آوردن کودکان به مدرسه و حمامکردن کوچولوها وظایفی هستند که بهتر است آنها را با همسرتان تقسیم کنید تا موفق باشید. در صورتی که شما کمبود مالی ندارید میتوانید از پرستار بچه یا خدمتکار برای رسیدگی به امور منزل نیز کمک بگیرید. بدین ترتیب شما وقت آزاد بیشتری خواهید داشت.
?) خودتان را مقصر ندانید
هیچ زنی قادر نیست هم کارهای منزل و هم کارهای اداری خود را بدون هیچ کم و کاستی با هم هماهنگ کند. خود را مقصر ندانید. اگر امروز خستهاید و قادر نیستید آشپزی کنید، اشکالی ندارد اگر هرچند وقت یک بار پیتزا سفارش دهید یا غذای حاضری بخورید.
?) هویتتان را فراموش نکنید!
مادربودن، همسربودن و یک زن شاغل بودن نباید موجب شود که شما تبدیل به یک برده شوید. شما باید زنانگی خود را همیشه حفظ کنید. بسیاری از زنان عادت دارند از خود بزنند و فداکاری کنند تا دیگران در آسایش باشند. اما این کار چندان صحیح نیست. لذتهای زنانه را همیشه در خود زنده نگاه دارید. هرچند وقت یک بار به آرایشگاه بروید و برای خودتان هم لباسهای شیک بخرید. شما یک زن هستید و سعی کنید با غرور یک زن باقی بمانید.
حجاب و عرف جامعه
همشهریهای مبینی سلام بر شما
در پاسخ به نظرات شما فقط چند نکته عرض میکنم.یک اینکه در جامعه زمان پیامبر(ص) در ابتدا درک مسایل و دستورات دین و انجام ان برای تازه مسلمانان سخت بود برای همین موضوع، مسایلی مانند شراب خواری به صورت تدریجی حکم حرمت ان صادر شد تا مردم ان زمان راحتتر این موضوع را درک کنند.حجاب نیز شاید در ابتدا اینطور بوده و به بی حجاب ویا جوان چشم چران تنها نصیحت و نشان دادن راه درست اکتفا میشد ولی این نکته کاملا منطقی است که هر کار حرامی (بی حجابی به گفته خدا امر واجبی است و رعایت نکردن ان حرام میباشد.سوره نور مراجعه شود)در جامعه اسلامی اگر موجب فساد جامعه شود با ان برخورد صورت میگرفت.شاید اگر در تاریخ در این مورد اتفاقی پیدا نکردید یا به خاطر این موضوع بوده که به صورت امری کاملا جا افتاده شده بوده و یا همان دلیل اول نوشته بنده.اما کاملا وجود قانون حجاب را میتوان با توجه به وضعیت زمان بعد از پیامبر(ص) و زمان امام علی(ع) حس کرد و همینطور با توجه به تاکیداتی که بارها و بارها هم در قران و هم در ده ها حدیث امامان معصوم ما امده حس کرد.این دیگر جایی برای شک باقی نمیگذارد.
این نکته اول ولی حال به جامعه امروز برگردیم.در جامعه امروز حتی در جوامع غربی عرفی در پوشش وجود دارد.مثال میزنم .کسی در غرب نمیتواند با بیژامه و یا شرتی بدجلوه به اماکن عمومی بیاید.در غیر این صورت با او برخورد میشود.این به نظر شما یعنی چه؟کاملا معلوم است که عرف ان جامعه انطور پوشش را نمیپسندد.حال جامعه شیعه ما چه؟درست است که در ابتدا بد برخوردی با این ناهنجاری میشد و هنوز هم میشود ولی حساب برخی بی حجابان واقعا جداست. بد حجابی که هزار قلم ارایش کرده و کاملا باعث زوم شدن چشمان پسر جوان شیعه به هیکل از روی مانتو نمایان و میزان حجم رانهای این موجود شده عرف جامعه ما این ظاهر را نمیتواند هضم کند. (مشکل ما چند تار موی بیرون امده نیست )خب این خلاف عرف ما شیعه ها است.چه کسی میتواند منکر این شود که با دیدن دختری که با شلواری و مانتویی چسبیده به بدن و ارایشی (که به قول توریست خارجی که گفته بود این نوع ارایش را ما در فقط پارتیهای شهرمان میبینم نه دانشگاه) لذت نمیبرد و تحریک نمیشود؟اصلا یک سوال کدام پسر شیعه دربین مبینی ها وجود دارد که اینطور ظاهر را برای خواهر خود بپسندد.خدایی اعلام موجودیت کنید تا ببینیم واقعیت چیست.دوست دارم بدانم ایا پسری پیدا میشود که بگوید من با ارایش غلیظ امروزی بعضی دختران ایرانی و نگاه سراسر شهوت پسران به بدن و برامدگیهای خواهرم مشکلی ندارم و حق همه پسران است که این نگاه را داشته باشند.خدایی اعلام موجودیت کنید.